فتوت نامه ها
فتوت نامه بنایان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین. و الصلوه و السلام علی خیر خلقه محمدو آله اجمعین. بعد از حمد خدا و درود بر رسول او. بدان که این رساله ایست اندر آداب فتوت بنایان. که منسوب است به امام کامل وحی ناطق امام جعفر صادق علیه السلام، که آن بزرگوار چنین گفته و نوشتهاند تا اهل این حرفه بدانند و در یاد گیرند.
بدان ای جوانمرد که فتوت صرف کردن وجود است یا در اطاعت حق، یا در راحت خلق چنانکه پیر جوانمردان شیخ ما نجم الدین زرکوب گفته است: الفتوه علی ثلثه اقسام. اولها محافظه امرالله، و الثانی محافظه سنه رسول الله، و الثالث الصحبت مع اهل الله. و حقیقت فتوت ترک ماسوی الله است. معنی آنست که فتوت بر سه قسم است: اول نگاه داشتن فرموده خدای تعالی، دوم نگاه داشتن سنت مصطفی (ع) و سوم صحبت کردن با اهل خدا. و در حقیقت فتوت آنست که هر چه جز حق باشد ترک گوید.
دان که اصل فتوت ایثار است و این طریق جز با ایثار راست نیاید. از «حدیفه عدوی» روایت است که مرا ابن عمی بود که روز حرب یرموک ویرا نیافتم. قدری آب برداشتم و به طلب او برخواستم. گفتم اگر اندک رمقی از وی باقی باشد آبی در حلق او ریزم و قدری بر وی زنم. چون بدو رسیدم هنوز رمقی از وی مانده بود. گفتم آبت دهم؟ به دست اشارت کرد بلی. در آنحال آواز شخصی بگوش او رسید که میگفت آه. اشارت کرد که اول بدو ده. نزد وی رفتم. هشام بن عاص بود. خواستم که آبش دهم او نیز آوازی دیگر شنید که میگفت آه. گفت اول او را ده. چون بدو رسیدم درگذشته بود. نزدیک هشام آمدم او نیز رفته بود. به نزدیک عم خویش آمدم او نیز روح تسلیم کرده که فتوت یعنی این.
3- و هشت خصلت است که بر فتیان ثابت است. چهار آن عام و چهار آن خاص این گروه باشد. چنانکه قطب دایره فتوت، امیر المومنین علی- علیه السلام- بدان اشارت فرمود حیث قال: اصل الفتوه الوفا و الصدق و الامن و السخاء و التواضع و النصیحه و هدایه و توبه و لایستاهل الفتوه الا من یستعمل هذه الخصال.
4- از آن چهار که این طایفه را باشد خاص نخستین تواضع است که خود اول مرتبه است از مراتب شجاعت. و شجاعت چنان باشد که نفس را مغلوب عقل گردانی، و این خصلت تمام نشود الا بقلت اعتنا نفس در حق خویش، و عدم التفات او به خطر و قدر خود، و از حلم لازم آید. قال الله تعالی: و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا.
5- دوم صفت امن است. قال الله تعالی: اولئک لهم الامن و هم مهتدون. و دیگر فرماید لیطمئن القلوب. و این صفتی است که همگان را لازمست و اهل این حرفه را خاص. و هر که دل او به نور حق منور نشد، و از ظلمات شک و جهالت خلاص نیافت همواره مستوحش و ترسان و بددل و پریشان باشد چه ترس از خواص تاریکی و تیرگیست، و امن از خواص روشنی.
6- آوردهاند که حاتم اصم، رحمته الله علیه، روایت کرد که گفت: من با شقیق بلخی در بعضی از وقایع و حروب خراسان به غزا رفته بودم. در میان معرکه بر شقیق رسیدم. گفت دل خود را چگونه مییابی، گفتم: چنانکه در شب زفاف، هیچ فرقی نمییابم. گفت: من با این حد ایمنم، و سپر بیفکند و سلاح باز کرد و سر بر سپر نهاد و بخواب باز رفت، چنانکه آواز عظیط او بشیدند. و این است امن و طمانینه قلب.
7- سیم صفت صدق است که آن مبنی و اساس حکمت است و اول درجات آن. و از این جهت امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده است: لامروه لکذوب. یعنی در غزن را مردمی محالست. صدق در نیت استقامت قصدست در توجه به جناب او تعالی، بهر کار که در آن شروع کند.
چنانکه فرمود: فاستقیموالله، بر وجهی که هیچ غرضی از ماسوی الله بدان مشوب نباشد، و هرچه کند خالصا مخلصا خدای را کند بدون ریا.
و هیچ چیز در طریق جوانمردی بتر از دروغ نیست تا گویند مردی راستی است. و دروغ را حیض الرجال خوانند و هیچ عیب و ناجوانمردی قبیحتر از آن نداستهاند.
8- چهارم و از اشراف خصائص این طایفه وفاست. و صدق عهد و عد، که گفتهاند: المره اذا وعد وفی. و از این جهت است که حق جل وعلی ایشان را بدان مدح فرموده و انبیاء را بدان بستود. قال الله تعالی: «من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیه» و در وصف اسمعیل علیه السلام گفت: انه کان صادق الوعد. و امیرالمومنین علی علیه السلام در ذکر اصول فتوت وفا را بر همه مقدم داشته است.
9- و دیگر بدان که شرایط عام و استعداد فتوت نزد این طایفه هفت است. او لذکوربودن است چه فتوت صفت شرف و کمال است و انوثت مستلزم نقص و اذلال. قال الله تعالی: الرجال قوامون علی السناء و قال النبی علیه السلام هن ناقصات عقل و دین. دوم بلوغ است، چه بلاغت مبدأ ظهور عقل و خروج قوت ملکی از قوه به فعل است سیم داشتن عقل است، چه آن وسیلت بنده است بحق و واسطه کسب کمال. قال پیغمبر علیه السلام عبدالناس اعقلهم، و نحن معاشر الانبیاء امرنا ان تخاطب الناس علی قال عقولهم. چهارم دین داشتن است، زیار که فتوت کمال دین است و کمال هر چیز متفرع از اصل خواهد بود و فرع بیاصل محال پنجم صحت باطن نداشته باشد چون مختث بودن یا جذام و برص. ششم مروت داشتن است و آن از لوازم صفات فطرت است، همچنانکه فتوت مبنا و اساس ولایت است. هر گه صاحب مروت نباشد فتوت نیابد، و هر که صاحب فتوت نباشد بولایت نرسد. قال علی علیه السلام من الفتوه المره رعایه آخرته، و من مروته صیانته وجهه. هفتم حیاء و آن ناصیه کمال ودلیل نجابت جوهر نفس است. قال النبی علیه السلام: الحیاه من الایمان.
10- از آن آلات و اسباب که به غیر از لوازم بنایان و اهل فتوت را لازم آید هفت چیز است. کارد و ناخن چین وسرتراش و شانه و مسواک و میل و منقاش. و اما کارد در همه حال بکار آید، در بریدن گوشت و خوردن خربوزه و تراشیدن خلال، و شانه که محاسن بدان بیاراند و این از واجبات است و شانه باید که درست و مستقیم باشد و درو شکستگی نباشد که آن مایه نقصان دارندهاش است. و داشتن سرتراش واجب است که اگر سرتراش نباشد بوقت نیاز محتاج دیگری باشد و این ترک ادب است. و دیگر ناخن چین واجب است که هم بدان موهای زائد چون موی سبلت و بینی اگر دراز باشد کوتاه نماید که آن ترک سنت است. منقاش و میل هر دو وسیلتی تمام است که به یکی چون خاری یا تیغی در انگشت خلد درآورند، و میل از بهر آنست تا آلودگی گوش بدان پاک نمایند که بزرگان گفتهاند آلودگی گوش دلیل بر غفلت است و غفلت بر صاحب فتوت روا نباشد. و آخرین از این اسباب مسواک است و آن چوب پارهایست که بدان دندانها بشویند و مسواک کردن سنت پیامبر و دیانت اسلام است و سنت جوانمردان، چه که گفتهاند نماز با مسواک یک در ده باشد، و بلکه یکی در هفتاد.
11- و از آن اسباب که بنایان را خاص لازم است نیز هفت اسباب است که: تیشه است و ماله است و قالب است و ناوه است و ریسمان است و شاغول است و چوب زاویه است که هر یک را بکاری ساختهاند که از آن دیگری برنیاید. و اما تیشه از برای شکستن سنگ و خشت باشد و ماله بجهت میزان کردن گل روی کار و قالب برای همسان کردن گل روی کار تا از جوانب آویخته نشود و ناوه برای آوردن گل در پای کار و ریسمان به جهت طراز کردن صف خشتها و سنگها و شاغول از برای میزان کردن ارتفاع کار، بنای نیک آنست که اینهمه در راه رضای خداوند وخلق خداوند بکاربرد و از طریق صلاح منحرف نگردد.
12- بدان که بنایان را مراتبی است که ایشان را بدان مراتب شناسند. پایینترین مرتبه مزدور باشد که کار گل از او برآید و ناوه بر سر گیرد و در این طریق هنوز مبتدی است. دو دیگر صاحب است که حد واسط میان استاد و مردور و او اندک مایه از بنائی حاصل کرده، ولی هنوز به مرتبه استادی نرسیده سه دیگر استاد بناست که داند هر وسیله را چگونه بکار برد و خشت را چگونه بر سر خشت نهد و چگونه از عهده قوس و ستون و غیر آن برآید.
در فتوت نامه بنایان بطریق سئوال و جواب:
1- اگر برسند اول بنا که بود بگو که اول بنا ابراهیم خلیل بود علیه السلام که خانه کعبه بنا کرد. دیگر گفتهاند اول بنا نوح پیامبر بود علیه السلام که چون طوفان بنشست شهرها و روستاها دیگر بار بساخت و مردمان در آن شهرها و روستاها سکنی گزیدند و آبادانی زیاد شد.
2- اگر پرسند بزرگتر بنایان که بود بگوی که پیغامبر ما بود صلوات الله علیه که چون سیل بیامد و بنای کعبه بنشست حضرتش با دیگر مومنان به تجدید بنای آن اقدام نمودند و حجرالاسود بدست خویش بر آن بنهاد.
3- اگر پرسند کریمترین بنایان که بود بگوی علی بود، امیرالمومنین علیه السلام که در بنای مسجد مدینه پیامبر را معاضدت کرد. و او سر جوانمردان است و بزرگترین ایشان در مقام چنانکه حدیث در مقام اوست، لافتی الا علی، لا سیف الاذوالفقار.
4- اگر پرسند که چهار پیر شریعت تو کیست، جواب بگو چهار پیغمبر مرسل،؛ اول آدم صفی دوم ابراهیم خلیل، سیم موسی کلیم، چهارم خاتم انبیاء محمد مصطفی صلواتالله علیه.
5- اگر پرسند که چهار پیر طریقت تو کیست، بگو که اول ایشان حضرت جبرائیل بود، دویم حضرت میکائیل، سیم حضرت اسرافیل، چهارم حضرت عزرائیل.
6- اگر پرسند که چهار پیر حقیقت تو کدامند، جواب ده اول پدر، دوم معلم، سیم استاد چهارم پدر عروس.
7- اگر پرسند چهار پیر معرفت کدامند. جواب بگو که : اول شیخ عطار، دویم خواجه حافظه شیرازی، سیم شاه شمس تبریزی، چهارم ملای رومی.
8- اگر پرسند که چند استاد بنا بودهاند و نخستین ایشان چه کسی است، بگو که دوازده تن بودند چنانکه امام بحق ناطق امام جعفر صادق علیه السلام فرموده است که دوازده تن استاد کامل بودند که پیر همه ایشان حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بود.
حسن بصری نخستین ایشان بود که بنای خانقاه بدست خویش بکرد، دویم استاد عباس حلبی بود. سیم استاد روئین بغدادی. چهارم بکران قریشی، پنجم استاد شکری الوسی، ششم استاد باب الله، هفتم استاد شاه میر سبزواری، هشتم استاد مقبل مکری، نهم استاد نجف بنازکی، دهم استاد رحمان علمداری، یازدهم استاد یوسف مصری، دوازدهم استاد نعمان مداینی که کار بر ایشان ختم شد.
9- اگر پرسند که چند اصل است بنائی را بگو که پنج اصل است. اول با طهارت بودن، دویم بر جاده راستی بودن، سیم با حیا بودن ونظر از غیر برداشتن، چهارم کم سخن گفتن، پنجم به ادب بودن نزد مشایخ و بزرگان.
10- اگر پرسند که چند حکم باشد بنائی را، بگو که ده حکم است. اول آنکه هر صبح که برخیزد از علم شریعت و طریقت باخبر باشد تا استادی او را مسلم باشد. دویم، هر کس را در خور حوصله و توانائی کار فرماید. سیم، با سخاوت و خیر باشد، چهارم در کار خود استاد باشد و آنچه را که انجام دهد چنان باشد که از برای خود نماید. پنجم با همه کس به خلق نیکو پیش آید. ششم تنگ حوصله نباشد، هفتم فقیر دوست باشد، هشتم کاری گران و زیر دستان خود را به نان و جامه شفقت نماید. نهم پسران مردمان را عزیز دارد. دهم آنکه در کار خود چست و چالات باشد.
11- اگر پرسند که کدام خصلت بنایان بیشتر بکار آید، بگو حیا، چرا که حیا و چشم پاک داشتن از خصلتهای جوانمردان است و بخصوص بنایان را بکار آید که چون بر کار بالا روند چشم پاک دارند و در خانه دیگران ننگرند و چون ناخواسته عورت دیگران بیند چشم بسته دارد و هرگز چون بر کار باشد به اطراف ننگرد و آنچه بیند چشم پوشد.
12- اگر پرسند که چون بر سر کار روی کدام آیه از کتاب خدا را قرائت کنی، بگو که این کلام خداوند را که فرماید: لیس للانسان الا ماسعی.
13- اگر پرسند چون تیشه به دست گیری کدام ایه خوانی، بگو که : یوم یفرالمرء من اخیه و امه و ابنه و صاحبته و بنیه.
14- و اگر پرسند چون ماله بدست گیری چه گویی: بگو از قرآن خوانم: یا ایها الذین آمنوا توبوالی الله توبه نصوحا.
15- و اگر پرسند چون قالب بدست گیری چه خوانی، بگو قوله تعالی: لایصلیها الا الاشقی الذی کذب و تولی، ان جاءالاعمی.
16- اگر پرسند چون ناوه بر دست گیری چه گویی، بگو: و اما من ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه.
17- و اگر پرسند چون ریسمان بدست گیری چه گویی، بگو: افلایعلم اذا بعثر ما فی القبور و حصل ما فی الصدور.
18- اگر پرسند چون شاغول افکنی کدام آیه خوانی: بگو فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره، و من یعمل مثقال ذره شرا یره.
19- و چون پرسند اگر چوب زاویه بدست گیری چه گویی، بگو از قرآن میخوانم که: یقولون ربنا اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انک علی کل شیء قدیر.
20- و اگر پرسند چون ماله بر گل کشی کدام آیه از قرآن خوانی، بگو: یا ایهاالذین آمنوا توبو الی الله توبه نصوحاً
21- و چون پرسند که اگر طرح گنبد اندازی و طاقها راست کنی چه گویی، بگو: یقولون اتمم لنا نورنا و اغفرلنا انک علی کل شیء علیم.
22- و اگر پرسند آنگاه که زاویهها در بندی چه خوانی، بگو: از قرآن که فرماید: الم یعلم بان الله یری.
23- و اگر پرسند آن زمان که بر کار بالا روی و بر ارتفاع بایستی چه خوانی، بگو: عسی ربکم ان یغفر عنکم سیئاتکم و ید خلکم جنات تجری من تحتها الانهار.
24- و اگر پرسند چون پائین آیی و بر زمین قرارگیری چه گویی، بگو: و برزت الجحیم لمن یری فامامن طغی و اثر الحیوه الدنیا فان جحیم هی الماوی.
25- و اگر پرسند چون دست در گل کنی چه گویی: بگو از قرآن خوانم که: الاالذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر.
26- و اگر پرسند چون خشت بر یکدیگر نهی کدام آیه خوانی، بگو اذا زلزلت الارض زلزالها.
27- و اگر پرسند چون گل بر قالب نهی چه خوانی، بگو: یاویلنا من بعثنا من مرقدنا.
28- و اگر پرسند که قالب از کجا آمده است بگوی که چوب آن از بهشت است، و چون آن شمشاد است.
29- و اگر پرسند چون خشت دو نیمه کنی چه خوانی، بگوی: فتبارک الله احسن الخالقین و الحمدالله رب العالمین.
30- و اگر پرسند ....
فتوت نامه آهنگری
بسمالله الرحمن الرحیم
بدان که رساله آهنگری مهتر داود پیغامبر علیهالسلام دوازده مثل نوشته است.
نداند کسی که آهنگری کند تا کلی حرام است.
سؤال ـ اگر ترا پرسند فرض آهنگری چیست؟
جواب ـ اول با وضو بودن، دوم گره بستن برزمین نصب کند و گرد برگرد صفحه4 ببندد که زخم برچشم حواشی نشینان نرسد.
سؤال ـ اگر ترا پرسند برای دم نشینی چه میخوانی؟
جواب ـ بگویم «بسمالله الرحمن الرحیم، فتبارکالله احسن الخالقین، الحمدلله رب العالمین»5.
سؤال ـ اگر ترا پرسند دوم پوست الورا میگیری چه میخوانی؟
جواب ـ «یوم ینفخ فیالصور فتأتون افواجاً».
سؤال ـ اگر ترا پرسند وقتی که انبر را به دست میگیری چه میخوانی؟
جواب ـ بگو: «نارالله الموقده التی...».
سؤال ـ اگر ترا پرسند وقتی که آهن را کشیده برسندان مینهی چه میخوانی؟
جواب ـ بگو: «واتبع مله ابراهیم حنیفا».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که فتکه به دست میگیری چه میخوانی؟
جواب ـ بگو: «من الشجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون».
سؤال ـ اگر ترا پرسند مهتر داود را چهارده کرسی میدانی؟
جواب ـ بگو میدانم. مهتر داود بن عشان بن عاربن خضربن قاعد بن هود بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم بن آزر داود پیغامبر علیه السلام.
سؤال ـ اگر ترا پرسند جمله شاگردان داود پیغامبر علیه السلام چند بودند؟
جواب ـ بگو سیصد و هفتاد شاگردان پیغامبر مرسل بودند.
سؤال ـ اگر ترا پرسند که نعل بندی که کرده است؟
جواب ـ بگو خواجه داود ملائی کرده است.
[سؤال ـ اگر ترا پرسند] شمشیرگری از که مانده است، و نعلگری از که مانده است، و میخگری از که مانده است، و مسگری از که مانده است، و دم گری از که مانده است ورم دگری(؟)6 از که مانده است؟
جواب ـ بگو که کاردگری از استاد سعید خرم مانده است، شمشیرگری از استاد هلال مانده است ابن محمد، وفتکهگری از استاد مختار مانده است، و تیرگری از استاد خواجه محمد ترمینی مانده است، و نعلگری از استاد سبحانقلی مانده است، و رسخت(؟) گری از استاد شمس کرمانی مانده است، و میخگری از استاد نجمالدین چهلتی مانده است، و قفلگری از استاد عبدالله مانده است، و زرگری از استاد محمدعراقی مانده است، و پتکگری از استاد ابوالقاسم مانده است.
بدان که هزار استادی که یاد کرده شده است همه از داود خلیفهالله مانده است تا این زمان باقی تا قیامت.
باب / در بیان آگاه شدن کار
سؤال ـ اگر ترا پرسند که چوب را در زمین دفن کردن و دم را در زمین نشاندن چه باید خواند و کدام است و کدام آیت باید خواند؟
جواب ـ بگو قوله تعالی:«تبارکالله احسن الخالقین، الله ربالعالمین».
سؤال ـ اگر ترا پرسند چیلان گری7 از که مانده است؟
جواب ـ بگو که از استاد یوسف مانده است.
سؤال ـ اگر ترا پرسند سندان برکنده نشانی چه میخوانی؟
جواب ـ بگو «فغلوه8 ثمالجحیم صلوه، ثم فی سلسله ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه. انه کان لایؤمن بالله العظیم».
سؤال ـ اگر تراپرسند که خایسک9 برسندان میزنی چه میخوانی؟
جواب ـ بگو که قوله تعالی: «بسمالله و منالله و توکلت علیالله و ما توفیقی الا بالله العلی العظیم».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که کوره را راست سازی و در کوره که آتش آری چه میخوانی؟
جواب ـ بگو که آیت باید بخواندن: و هو بکل شئ علیمالذی جعل لکم من الشجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که آهن و فولاد که تاب گذاری چه میخوانی؟
جواب ـ بگو این آیت باید خواند: «وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشینا هم فهم لایبصرون».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که فولاد به آتش داشتن چه باید خواند؟
جواب ـ بگو که این آیت باید خواند: «لااله الا الله الوحد القهار لااله الا الله الکریم الستار، لااله الاالله العزیز الجبار».
سؤال ـ اگر ترا پرسند دوکان راست میکنی چه میخوانی؟
جواب ـ بگو که این باید خواند: «بسمالله الرحمن الرحیم و بالله بهم القائدون و یرجون بهم المطبؤن».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که پتکه زدن 10 چه میباید خواند؟
جواب ـ بگو که آیت باید خواند: «والله نورالسموات و الارض».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که انبور چیست و نام انبوره چیست و پای انبوره چیست؟
جواب ـ بر سرانبوره اهله است و مهییا، و مهییاً انبوره سهله است و پای سهله است. باز فرمودند که سر انبوره بسمالله است، میان الله است و پای انبوره الحمدلله.
سؤال ـ اگر ترا پرسند که در چرخ ریگ پستر چه باید خواند؟
جواب ـ بگو که اول چهار پیر شریعت است: اول حضرت آدم صفیالله دوم پیر حضرت نوح نبیالله، سیوم حضرت ابراهیم خلیلالله چهارم حضرت محمد رسولالله صلیالله علیهو سلم.
دیگر چهار پیر طریقت است: اول پیر ترکستان خواجه محمد یسومی، دوم پیر خراسان شاه علی موسی رضا، سیوم پیر کوهستان شاه ناصور، و چهارم پیر هندوستان شیخ فرید شکرگنج.
دیگر چهار پیر حقیقت: اول پیر جبرائیل، دوم پیر میکائیل، سیوم پیر اسرافیل، چهارم پیر عزرائیل.
دیگر پنج پیر معرفت است: اول پیر شاه قاسم انوار، دوم پیر ملائی سوم شمس تبریز، چهارم پیر شیخ عطار، پنجم پیر شیخ سعدی.
.... (ناخوانا) پیر دیگر است. نیم پیرپدر، و یک پیرپدر کلان، دوم معلم سیدپیر استاد (مغشوش است)، نیم پیر پدر عروس، نیم پیر سرتراش، و نیم پیر صاحب.
تکبیرنشینی و نانشکنی روا نباشد. اگر تکبیر گوید روا باشد، برحمتک یا ارحمالراحمین.
تمت تمام شد
[جواب] ـ بگو قوله تعالی:« قالوا یا ویلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعدالرحمن و صدقالمرسلون».
سؤال ـ اگر ترا پرسند که در کار آهنگری چند شرایط است؟
جواب ـ بگو که دوازده شرایط است. اول پاک بودن، دوم طهارت بودن، و سیوم راست11 بودن، چهارم دستگاه استادان پاک نگاه داشتن، پنجم خلاف نگوید، ششم چراغ استادان را روشن کردن، هفتم اول و آخر به ارواح استادان و پیران تکبیر گفتن، هشتم از چهار درم یک درم به راه خدای تعالی صرف کردن، نهم پنج وقت نمازگزاران، دهم وظیفه استادان را دادن، یازدهم به روی خریدار سخن تند نگوید، دوازدهم در کار خود ثابتقدم بودن.
هر استادی که اینها و مسئلهها و شرایطها را بداند و ....(؟) داود علیهالسلام و روحا ....(؟) پیران مقدم از وی راضی و خشنود باشند و هرچه از این کسب خورده باشد و یا پوشیده باشد ممر حلال باشد. داود خلیفه الله او را [به] خدمت درآرند.
هر استادی که از این شرائطها و این قاعدهها نداند و شرایط بجا نیارد هرچه از این کسب خورده و پوشیده باشد همه حرام باشد و پیش استادان و پیران مقدم فردا [ی] قیامت شرمنده برخیزد و همه لعنت بر وی کنند12 و فردا [ی] قیامت سیاه روی برخیزد. هزار زنهار زنهار فضولی نکند و در خواندن و نگاه داشتن تقصیر نکند. غرض نصیحت کردم و رفتم.
بیت
مراد ما نصیحت بود گفتیم
حوالت با خدا کردیم و رفتیم
سؤال ـ اگر ترا پرسند که مجموعه پیران چندست؟
جواب ـ بگو که جمله بیست و دوپیران است.
[سؤال اگر ترا پرسند] کدام کدام است؟
پاورقیها:
1 ـ تألیف محمد بشیر حسین در سه جلد، لاهور،اداره تحقیقات پاکستان، 1968 ـ 1973 میلادی. // 2 ـ برای تفصیل این مباحث به مقدمه محمدجعفر محجوب بر «فتوتنامه سلطانی» تألیف حسین واعظ کاشفی مراجعه شود (تهران، 1350). // 3 ـ رسائل جوانمردان مشتمل بر هفت فتوتنامه (تهران، 1352).
4 ـ اصل: صفا. // 5 ـ اصل: العلمین. // 6 ـ ظاهراً رویگری(؟). // 7 ـ همان کلمه است که در تداول عامه «چلنگر» گفته میشود. // 8 ـ قرآن: حلوه فغلوه. // 9 ـ اصل: خابس. // 10ـ موارد دیگر «فتکه» آمده. // 11 ـ اصل: رست. // 12 ـ اصل: کند.
فتوت نامه سلمانی
فتوت نامه ها و سی رساله از رسائل خاکساریه