موجودات افسانه ای در ادبیات فارسی
سیمرغ
سیمرغ مرغی است افسانه ای به بزرگی سی مرغ!
این مرغ بر کوه قاف آشیان دارد. بسیار زیباست و باشکوه.
ققنوس
مرغی است آتشین. گویند هنگامی که موقع مرگش فرارسد، آواز سر داده پری از خود آتش زده و در آن بسوزد. و از خاکستر ققنوسی جدید پدید آید.
همای سعادت
به تازگی در ایران دیده شده.
هما یکی از گونههای در معرض تهدید در ایران محسوب میشود. در اساطیر ایرانی، همای کمیاب نماد نیکبختی است. اعتقاد بر این بود که اگر سایهٔ هما روی یکی بیفتد، او به حاکمیت خواهد رسید و هر کس به پرنده شلیک کند در چهل روز میمیرد. عادت به خوردن استخوان و ظاهراً نکشتن حیوانات زنده، از سوی سعدی در گلستان مورد توجه قرار گرفتهاست:
همای بر همه مرغان از آن شرف دارد
که استخوان خورد و جانور نیازارد
شیردال
موجودی با سر دال و تن شیر.
اکوان دیو
اکوانِ دیو در شاهنامه به هیئت گورخر وحشی، گلههای اسب کیخسرو را آسیب میرساند. رستم در نبرد با این دیو، هر بار که سوار بر رخش، به او یورش میبرد، دیو ناپدید میشد. در این نبرد رستم، خسته در کنار چشمه ای به خواب میرود و در آن زمان اکوان به او میتازد و او را با زمین اطرافش بلند کرده و به هوا می برد و به رستم میگوید که او را به دریا افکند یا به کوهستان؟، رستم چون میداند که کار دیو واژگونه (برعکس) است، کوه را انتخاب میکند و «چون به آب افکنده میشود» با شنا خود را نجات میدهد. بعد از آن دیو را یافته با او رو به رو میشود و برای شکست او نام خدا را بر زبان میآورد تا دیو جادو به کار نبندد و سر دیو را میبرد.
تاکل الحم