رنج
رنج از دیدگاه روانشناسان معروف
- رنج از دیدگاه کارل گوستاو یونگ
رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند. رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیات نیاز به تغییر دارد. چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند، رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند. رنجت را تحمل نکن، رنجت را درک کن! این فرصتی است برای بیداری، وقتی آگاه شوی، بیچارگیات تمام میشود. کارل گوستاو یونگ
- رنج از دیدگاه زیگموند فروید
زیگموند فروید، روانشناس شهیر اتریشی، معتقد بود انسان خودش زمینه سختیها و دشواریها را فراهم کرده است. او منشأ این احساس را فرهنگ و تمدن میدانست که به دست انسانها ایجاد شده است.
فروید معتقد بود انسان از سه ناحیه متحمل رنج میشود: رنجی که طبیعت به انسان تحمیل میکند، رنجی که بدن آدمی به او میرساند و رنجی که از ارتباط و تعامل با دیگران به وجود میآید و از دو نوع دیگر سختتر است.
رنج از دیدگاه شاعران معروف
- انواع رنج از دیدگاه مولانا
انواع رنج از دیدگاه مولانا
از نظر مولانا، رنجهای زندگی انسان در دو دسته کلی قرار میگیرند: یک دسته رنجهایی هستند که انسان برای خودش پدید میآورد و دیگری رنجهایی هستند که خداوند در زندگی انسان پیش میآورد. به نظر مولانا انسان موظف است که به مبارزه با رنجهای دسته اول بپردازد و با آنها مقابله کند؛ چرا که بسیاری از آنها مربوط به واقعیات زندگی زمینی است. اما رنجهای دسته دوم، از آن جایی که خداداد است، برای تعالی انسان لازم است و باید از آنها بهرهمند شد. مولانا این دسته از رنجها را «شکوهمند»، «پذیرفتنی» و «توجیهپذیر» میداند.
اگر بپرسیم چرا مولانا رنجهای خدادادی را پذیرفته و آن را موجب والایی زندگی انسان میداند، میتوانیم به تلقی او از خدا اشاره کنیم. مولانا خدا را به عنوان موجودی «توانا»، «دانا»، «مهربان» و «حکیم» میشناسد. به نظر او خدا است که به هر کاری توانا و به هر چیزی دانا است، خطا از او سر نمیزند و چون انسانها را بسیار دوست دارد، هر کاری بکند، حتی اگر سبب رنجش بندگان باشد، هدیه خداوندی است و حتما به سود زندگی آدمی است. دلبستگی مولانا به هر آنچه از سوی خدا به زندگی انسان وارد میشود، دیدگاه او نسبت به رنجهای دسته اول را نیز شکل میدهد. او دلایلی برای درد و رنجهایی که انسانها در زندگی روزمره خود با آن مواجه میشوند، بیان کرده است که در ادامه به آن میپردازیم.
علل رنجهای روزمره انسان
۱- نادانی
این مثل اندر زمانه جانی است جان نادان به رنج ارزانی است
از نگاه مولانا، جهل و نادانی از دلایل اصلی رنج انسان است. نادان تن به آموزش نمیدهد و از نتایج کار خود ناآگاه است. او خود را مستقل و بینیاز میداند و همین موجب انواع رنج و مشکل است. در مقابل، انسان دانا میداند که همه دشواریهای دنیا زودگذر است و دلیلی برای غمگین شدن وجود ندارد. این دیدگاه مولانا را میتوان در داستان «موش و شتر» مشاهده کرد. در این داستان «شتر چون مسافتی جلوتر از پیشِ پای خود را میبیند، کمتر میلغزد و به درد سر میافتد، اما موش از آنجا که جز پیش پای خود را نمیبیند، در هر قدم میلغزد و فرو میافتد».
۲- خودبینی و نفس پرستی
از نگاه مولانا، آدمی همه چیز را برای خود میخواهد و همین ریشه بسیاری از رنجها است؛ او همواره نگران از دست دادن یا نداشتن است. مولانا در دیوان شمس به صراحت میگوید «همه نامرادیهای آدمی به خاطر طلب مراد است و بیقراریهای او به دلیل طلب قرار است و اگر آدمی بتواند دست از طلب بردارد و طالب بیقرار شود، همه مطلوبها، خود، به پای او پیش میآیند و به قرار حقیقی میرسد». مولانا در دفتر چهارم مثنوی میگوید که جوهر حقیقی انسان فارغ از هرگونه رنج است و انسان حقیقی اصلا نمیتواند غمگین شود.
تو به هر صورت که آیی بیستی که منم این، ولله آن تو نیستی
یک زمان تنها بمانی تو ز خلق در غم و اندیشه مانی تا به خلق
این تو کی باشی؟ که تو آن واحدی که خوش و زیبا و سرمست و خوشی
آثار نیکوی رنج
به نظر مولانا رنج ذرهای از شکوهمندی جان آدمی کم نمیکند و انسانهای بزرگ از این رنج و درد نمیهراسند. دُر را در هاون میکوبند تا به نور چشم آدمی تبدیل شود. گندم را در زیر خاک زندانی میکنند که همین کار باعث رویش مجدد آن میشود؛ در واقع رویش او در گروی تحمل تاریکی و سرمای زیر خاک است. باز گندم را تا در آسیا نکوبند و در تنور نتابند، به نان جان فزا تبدیل نمیشود و نان را تا در زیر دندان نخایند، جذب بدن آدمی نمیشود. گندم تا از مرحله گندمی به مرتبه جان و عقل آدمی برسد، باید از دشواریهای فراوانی بگذرد، اما همین دشواریها چون زمینهساز تعالی و تکاملاند، بسیار شیرین و دلنشین به نظر میرسند.
در داستان «نخود و کدبانو» مولانا به همین مسئله اشاره کرده است: نخود در دیگ جوشان، بالا و پایین میرود، میخروشد و میکوشد تا از دیگ بیرون بپرد و خود را خلاصی بدهد. اما کدبانو با کفگیر بر فرق او میکوبد و او را به ته دیگ میفرستد. نخود بیتابانه فریاد برمیدارد: «ای کدبانو! حالا که مرا خریدهای، چرا این گونه بیرحمانه آتش به من در میزنی و بر سرم میکوبی؟» و کدبانو در پاسخ میگوید: «اگر تو را میجوشانم و بر سرت میکوبم، نه از آن روست که از تو بدم میآید، بلکه از آن جهت است که ذوق و چاشنی بگیری، غذا شوی و با جان آدمی درآمیزی. آن همه آبها که در بستان پرطراوت خوردی، برای این بود که آماده این آتش شوی و از این راه به کمال خود دست یابی».
مولانا از این دست تمثیلها نتایج بسیار زیبایی به دست میدهد: مهربانی خدا بر خشم او پیشی گرفته است؛ زیرا که مهربانی او سرمایه وجود است و گوشت و پوست آدمی در سایه مهر او میروید و میبالد، آنگاه است که قهر او میآید و همه چیز را در هم میکوبد تا از درون ویرانهها بنایی نو برافرازد. به تعبیر دیگر «خدا با مهر بندگان را جذب میکند و با قهر آنها را به کمال میرساند»؛ از این رو بدون درد و رنج طی مراحل کمال ممکن نیست، اما این قهر نشانه لطف خداوند است.
رنج در دیدگاه ادیان
بودیسم
آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: حقیقت نخست از چهار حقیقت شریف، تشخیص این بیماری بهعنوان بیماری رنج در انسانهاست. به رسمیت شناختن وجود رنج اهمیت کلیدی دارد. هیچ موجود زنده نمیتواند از رنج بگریزد. زایش، بیماری و مرگ همه باعث رنج هستند. رنج میتواند جسمانی یا روانی باشد. حقیقت دوم، دلبستگیها را بهعنوان باعث و بانی این بیماری باز میشناسد. سومین حقیقت، شرایط را سنجیده و اعلام میکند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم، تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، به تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همهٔ موجودات میگردد.
درک چهار حقیقت شریف، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل میدهد. این چهار حقیقت شریف عبارتند از:
رنج Dukkha |
بودا میگوید: «زائیده شدن رنج است؛ پیری رنج است؛ بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ اندوه، زاری و درد، پریشانی و ناامیدی رنجاند. نرسیدن به آنچه شخص دوست میدارد رنج است؛ سخن کوتاه، پنج بخش دلبستگی رنج است.» ویژگی رنج، یکی از سه نشان هستی trilakṣaṇa است. دوکَه، نه تنها بر رنج به معنای احساسهای ناخوشایند دلالت دارد، بلکه اشاره است به هر چیزی، چه مادی و چه روانی، که مشروط است، و دستخوش پیدایش و از میان رفتن است، و شامل پنج انبوهه skandha است، و حالت رهایی نیست. پس هر لذت معرفتی رنج است زیرا دستخوش پایانیافتگی است. |
---|---|
خاستگاه رنج Samudaya |
دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است. دوُکه به دلیل میل و تشنگی tṛṣṇā پیدا میشود. سه نوع تشنگی (میل) قابل بازشناسی است: ۱- تشنگی کام kama tanha که تشنگی حواس پنجگانه و تمایل به لذتهای جسمانی است. ۲- تشنگیِ بودن bhava tanha تمایل به وجود و بقا و باقیماندن وضعیت حاضر و همچنین تمایل به وجود در وضعیتهایی دیگر که با واژههایی چون «ای کاش» بیان میشود. ۳- تشنگیِ نبودن vibhava tanha که تمایل به نبودن در وضعیت کنونی و همچنین تمایل به نبودن در وضعیتی دیگر است و با واژههایی چون «ای کاش هیچوقت … نباشم.» تمایل به مرگ نیز در این زمره میگنجد. تمامی رنج انسانی پیامدی است از این سه شکل از تمایل. این سه تمایل به نوبه خود در پی ناآگاهی و نادانی به وجود میآیند، ناآگاهیای که به تشکیل مفهوم «من» در انسان انجامیدهاست. |
توقف رنج Nirodha |
بریدن از رنجها با بریدن از تمایلات نفسانی دستیافتنی است و این حقیقت سوم میگوید که هر انسان توان بریدن از رنجها را در خود دارد. گسست از رنجها را در آیین بودا، روشنایی، بیداری، و خاموشی (نیروانا) شعله رنج نیز میگویند. برای رسیدن به این حالت، انسان باید درک کند که راه رسیدن به خوشبختی راستین از طریق دنبال کردن تمایلات و تشنگیها میسر نمیشود بلکه با پذیرش واقعیت خود و گسست از تشنگیها بهدست میآید. |
راه توقف رنج Magga |
راه توقف رنج راه اصیل هشتگانه نام دارد. این راه عبارت است از: دیدگاه درست، نیّت درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، اندیشه درست، و تمرکز درست. |
راه اصیل هشتگانه
راه رهایی از رنج در هشت چیز خلاصه میشود که به آن راه اصیل هشتگانه گفته میشود. این راه اصیل هشتگانه که نسخهٔ تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهایی است که همه موجودات دچار آن هستند، خود در سه بخش «اخلاقمندی (شیلا)»، «تمرکز روانی (سامادی)» و «بینش (پرگیا)» دستهبندی میشود، که هستهٔ تمرینهای روحانی آیین بودا را میسازند.
بخش | عوامل هشتگانه | به سانسکریت و پالی | توضیح |
---|---|---|---|
بینش prajñā |
۱. دیدگاه درست | samyag dṛṣṭi, |
دیدن واقعیت همانگونه که هست نه آنگونه که به نظر میآید. آگاهی از آیین نیک (دین، مکتب یا مذهب درست و چهار حقیقت شریف). |
۲. نیت درست | samyag saṃkalpa, |
نیت دستیابی به توان دست کشیدن و چشمپوشی از چیزها. نیت رسیدن به آزادی و بیآزاری. | |
اخلاقمداری śīla |
۳. گفتار درست | samyag vāc, |
شیوه گفتاری که بیدروغ و بیزیان باشد. خودداری از دروغگویی، بدگویی، درشتگویی (ناسزا، متلک، ....) و یاوهگویی (حرف از روی نادانی و حرّافی بیمورد). |
۴. کردار درست | samyag karman, |
کردار به شیوهای بیزیان. خودداری از آزار، کشتار و تبعیض موجودات، خودداری از گرفتن آنچه به تو تعلّق ندارد، رابطه جنسی نامناسب (رابطه با زور، رابطه با فرد متأهل، رابطه با کودکان نابالغ). | |
۵. معاش درست | samyag ājīvana, |
معاشی بیزیان. خودداری از مشاغلی که باعث آزار است: اسلحهفروشی، حیوانفروشی، اِعمال و تلقین نظر به دیگران (به هر اسمی، حتی به اسم گسترش آیین یا هدایت) بهویژه اگر با زور و ارعاب باشد، رباخواری، کلاهبرداری، رمالی، جادو و غیره. | |
تمرکز روانی samādhi |
۶. کوشش درست | samyag vyāyāma, |
کوشش برای بهبود. گام نخست: دور ماندن از خواستههای ناشایست همراه با شکوفاکردن تمایلات خوب. گام دوم: غلبه کامل بر عادات ناشایست همراه با ایجاد عادات نیک. |
۷. اندیشه درست | samyag smṛti, |
رسیدن به آگاهی که از طریق آن بتوان اصل واقعیت چیزها را با ذهنی بازدید. آگاهبودن از واقعیت موجود در درون خود، بدون میل و نیاز یا بیزاری از آن. اندیشه آزاد از کام و شهوت، آزاد از بدخواهی و آزاد از ستمگری. | |
۸. تمرکز درست | samyag samādhi, |
مراقبه یا تمرکز صحیح که از آن به عنوان چهار درونپویی Dhyāna نخست یاد شدهاست. ذکرگویی چندان توصیه نشده ولی ممنوع نیست. |