آلبرت شوایتزر
آلبرت شوایتزر پزشک، فیلسوف، عالم الهیات و موسیقی دان آلمانی بود. او برنده جایزه ادبی گوته و به خاطر کمک داوطلبانه به مردم آفریقا و همچنین کتاب "حرمت حیات" برنده جایزه صلح نوبل شد.
او در 14 ژانویه سال 1875 در کایزرسبرگ که اون زمان بخشی از امپراتوری آلمان بود، متولد شد و کودکی خود را در یکی از روستاهای گونسباخ که پدرش در آنجا کشیش بود گذراند. وی به موسیقی علاقه فراوان نشان داد و در 9 سالگی نواختن ارگ را فراگرفت.
او در سال 1893، در دانشگاه استراسبورگ تحصیلات خود را در رشته الهیات و فلسفه آغاز کرد، در حالی که آموختن ارگ را در شهر پاریس ادامه میداد؛ و 6 سال بعد دکترای فلسفه و در سال بعد از اون دکترای الهیات خود را گرفت. سپس در کلیسای سنت نیکلاس استراسبورگ به عنوان کشیش مشغول به کار شد. در سال 1905 تحصیلات خود را در رشتهٔ پزشکی آغاز کرد و در سال 1910 مدرک خود را گرفت.
آلبرت شوایتسر در سال 1913 به همراه همسرش هلن که پرستار بود به لامبرنی در گابن سفر کرد. در سال 1917، درحالی که به فرانسه سفر کرده بود، همراه با همسرش توسط نیروهای نظامی فرانسه دستگیر شد و تا سال 1918 در حبس به سر برد. پس از آزاد شدن، تا سال 1924 در اروپا ماند و به برگزاری کنسرت یا شرکت در کنفرانسهای متعدد پرداخت، آنگاه دوباره به لامبارنه بازگشت و به تأسیس بیمارستان در این شهر و روستایی برای سکونت جذامیان پرداخت.
پس از آن آلبرت شوایتسر غالباً به اروپا سفر میکرد تا در کنفرانسها شرکت و نیز با اجرای کنسرتهای خود منبع درآمدی برای این مخارج تأمین کند. جالبه بدونید شوایتزر از دوستان نزدیک ملکه الیزابت و آلبرت آینشتین بود. وی در واپسین سالهای زندگی خود گیاهخوار شد. آلبرت شوایتزر در ماه سپتامبر سال 1965 در لامبارنه درگذشت.
طبابت در آفریقا در سال 1955
شوایتزر چهل سال آخر عمر خود را در آفریقا به طبابت در میان قبایل آفریقایی گذراند. در آن زمان بحثهای زیادی بین روشنفکران پیش آمد. روشنفکران اروپا چندین بار اعلامیههای مشترکی خطاب به شوایتسر صادر کردند که فعالیت تو، هم در جهت موسیقیدانی، هم در جهت فلسفه ورزی و هم در جهت پیشرفتی که در زیستشناسی کردهای، در پاریس برای بشریت بسیار نافعتر است تا این که در آفریقا میان جذامیان طبابت کنی (در آن زمان جذام در آفریقا همهگیر بود). سه اعلامیهٔ جهانی روشنفکری بر ضد آلبرت شوایتزر صادر شد، اما او میگفت من احساس میکنم که این واقعیت است، آنها یا واقعیت نیستند یا واقعیتِ دور هستند. وجدان اجازه نمیدهد که این مردم را ترک کنم و دست برنداشت. او در چند صفحهای که در اواخر عمرش نوشت میگفت: «آنچه را بر قلمم جاری شدهاست فقط در فاصله چرت و خواب نوشتهام اما الان از این هم پشیمان هستم. در فاصله میان چرت و خواب هم میشد به کلبهٔ یک آفریقایی سر کشید.»
و چقدر جالبه که این آقا، با اینکه میتونست توی موسیقی، فلسفه و زیست شناسی این همه پیشرفت کنه، ولی اونا رو رها کرد تا به مردم محروم کمک کنه.
کتاب های آلبرت شوایتزر
- خاطراتی از کودکی و نوجوانی من
- از زندگی و اندیشه هایم
- حرمت حیات
در کتاب فارسی های قدیم، ماجرای این پزشک انسان دوست نوشته شده.
یک فیلم مستند و یک فیلم سینمایی هم از زندگی آقای شوایتزر ساخته شده.